پایان دولت_ملت یا پایان دولت_ امپراتوری؟
پایان دولت_ملت یا پایان دولت_ امپراتوری؟
دو دیدگاه در خاورمیانه حاکم است دیدگاهی که توسط روشنفکران قوم حاکم، ترک
و فارس، تبلبغ می شود مبنی بر اصالت کلان روایت دولت_ملت و حفظ و احیای آن
که سعی در حفظ امپراتوری قدیم خود در پرده مفاهیم مدرن دارند و دیدگاه
دیگر توسط قوم مغلوب کورد که از طرف دیگر بام افتاده و در نفرتِ به حق
تاریخی خویش از دولتهای مسلط برخود،از نفی کامل دولت، بدون درک منطق واقعیت
می گویید. دیدگاه میانه ای باید. فروپاشی دولت_امپراتوریهای قدیم ترک و
فارس و عرب، و ظهور دولت_ملت یا همان
دولت_قومی مدرن. واکر کونر به درستی الگوی غالب سیاست جهان معاصر را فرایند
ملت پاشی nation destroying تلقی می کند تا ملت سازی nation building .
کونور ضمن رد بقای مفهوم دولت-ملت مفهوم ملت را با قومیت مرتبط
وناسیونالیسم واقعی را ناسیونالیسم قومی می داند(connor,1972,24).
شکست و ریزش دولتهای خاورمیانه، شکست پروژه دولت_ملت nation_stase نیست.
ترجمه nation_state به دولت ملت لزوما به معنای تشکیل دولت مدرن در
خاورمیانه نبوده است که اکنون، شکست این دولتها را پایان عصر دولت_ملت
بنامیم و الگوی پساتاریخی ارائه بدهیم. دولتهای به اصطلاح مدرن خاورمیانه
تجدید قوا و پوشاندن ساختار دولت بر امپراتوریهای قدیم بودند به همین دلیل
از این نوع دولتها تحت عنوان دولتهای ناکام Failed state و دولت ناقص Weak
State نام می برند پس به جای شعار پایان دولت_ملت، باید شعار آغاز
دولت_ملت/قوم را ارائه داد. دولت مدرن ایران رضاشاهی و ترکیه اتاتورکی،
تنها چیزی که از مدرنیته کرفتند، دولت مطلقه در گسست از خرد سیاسی مدرنیته
بود که سلطه قومی خود را بر اقوام زیر سلطه با استفاده از امکانات دولتی
مدرن حفظ کنند. این دولتها، دولتِ ملت ساز بودند نه دولت_ملت. نظریه بی
دولت، به عنوان تبلیغات سیاسی برای دیگران، زیرکانه است اما به شرطی که
درونی کورد نشود و یا منوط به دوران پساتاریخ و پس از ظهور منجی/امام زمان
باشد چون کمونیسم بی دولت مارکس نیز جز با دیکتاتوری دولتی پرولتاریا شکل
نمی گیرد. حال بعد از شکل گیرس دولت کوردی، در داخل فدرال و در بیرون
کنفدرال باشد.
- ۹۵/۰۲/۰۵