کورد، ایران و تاریخ

بازسازی تاریخ و هویت کورد در پرتو نقد عقل سیاسی مسلط ایرانی / تاریخی

کورد، ایران و تاریخ

بازسازی تاریخ و هویت کورد در پرتو نقد عقل سیاسی مسلط ایرانی / تاریخی

کورد، ایران و تاریخ

این وبلاگ به تعامل یا تقابل کورد و ایران و همچنین تقابل تاریخ با کورد - میترا خواهد پرداخت به این معنی که تاریخ با جوهر دین و فلسفه و عقل سیاسی ایران در ابتدا واکنشی در مقابل کنش سیاسی و فرهنگی کورد - میترا بود. تاریخ ایران و کرد چنان در هم تنیده شده اند که بررسی یکی بدون دیگری امکان پذیر نیست. در البته این تنیده شدن به معنی همگرایی و یا تعامل نیست بلکه از سنخ دیالکتیک است در عین تضاد امکان جدایی ان نیست اما دیالکتیک نیز نیست چون امکان ظهور سنتزی از این تقابل وجود ندارد این ارتباط از نوع ارتباط واقعیت یا امر نمادین با امر واقع است که در عین طرد امر واقع از سوی امر نمادین، بدون وجود ان امکانیتی نخواهد داشت. هویت کردی برای عقلانیت و تاریخ ایرانی چون امر واقعی بوده است که نظم نمادین ایرانی را با چالش مواجه کرده است در عین حال نظم نمادین ایرانی جز با نفی امر واقع کردی امکان تدوین و تثبیت نمی یافت.

خدای سیاسی کورد و سیاست خدایی ایران

hersh qaderi. #هێرش_قادری 🔹🔸🔷 @HQADERI 🔷🔸🔹 | سه شنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۱۰:۱۵ ب.ظ

ادامە مطلب هەڵپەڕکێ

خدای سیاسی و سیاست خدایی.

در مطلب قبلی خوددا را در قالب بدن کامل، هلپرکی توضیح دادم که خوددا همان بدن کامل و توافق خودهاست واشاره کردم که هلپرکی شکل سمبلیک میترا به هردو معنای پردیس ـ قرارداد است و، قرارداد اجتماعی یا توافق عمومی تنها معیار انتخاب شاه است و فره ایزدی در کورد به معنای فره veryشاهی  بوده است و ایزد همان شاه بوده که مخلوق و منتخب مردم بوده است نه خالق مردم، لاجرم در میترا سیاست نه در ادامه نظم کیهانی یا مثل یا شریعت الهی بلکه مصنوع و خوبنیاد، مبتنی بر توافق مردم و، مردم نه ماده دولت بلکه عامل و خالق آن هستند که با حاکمیت پارس ـ زرتشت، در عدم مشروعیت زمینی ـ قراردادی، برای پر کردن خلا مشروعیت، خوددای زمینی و انسانی میترا را به اهریمن و با مصادره واژه خودا آن را به آسمان انتزاع که مشروعیت متافیزیکی کسب کنند که خدا را از مخلوق به خالق و سیاست را از امری مصنوع و محصول توفق ادمیان به امری ذاتی در ادامه نظم کیهانی اهورامزدا در مشروعیت دهی به استبداد تبدیل کردند که به همراه آسمانی کردن خدا، پردیس یا بهشت زمینی ماد را به بهشت آسمانی تفسیر که از حوزه عمومی آن را خارج و راه رسیدن به بهشت،با اطاعت از شاه ـ پیامبر و خیر و شر ساخته شد در حالی که در میترا، خیر و شر معنایی در واقعیت سیاسی نداشت چون میترا، توافق مقدم بر هر قانون و شریعتی بود. با توجه به این توضیح مختصر، خدای سیاسی را برای فرهنگ سیاسی میترا به کار می برم که خوددا همان توافق سیاسی است و سیاست خدایی را برای ایران و البته یونان و یهود و ...که خدا از سیاست گسست و حاکمان سیاسی نیز به بهانه نماینده خدا، از انتخابی بودن به انتصاب و مسلط بر مردم تبدیل شدند. چون در میترا خدا در خدمت سیاست انسانها و در سیاست خدایی ادیان، انسان ماده و برده سیاست خدایی است. اگر دقت کنیم در تمام ادیان، انسان برای خدایان قربانی می کند حال این قربانی اسماعیل فرزند باشد یا حیوان یا غرایز انسانی در پای مفاهیم توخالی چون پندار نیک و، انسان باید به طرف خدا صعود کند حال صعود معنوی عرفا یا صعود عقلانی فلاسفه، اما در میترا این میترای خدا است که به زمین می آید و گاو را برای انسان قربانی می کند و بعد از قربانی گاو،مستی و رقص یا همان هلپرکی شروع می شود. یعنی خدای میترا در زمین ظهور و خود را قربانی بشر می کند و بعد از قربانی، رهایی غرایز و رقص و مستی آغاز اما در دیگر ادیان، انسان به طرف خدا صعود و خود و زیست غریزی خویش را قربانی شریعت خدا می کنند لاجرم مسیح بزرگترین سارق تاریخ است. اکنون ما چاره ایی جز بازگشت به خوددا در حلقه ذکر دراویش تکایا، مکان تولد ناسیونالیسم کورد و هلپرکی نداریم. می گویند ملتهای دیگر در سختی به خدا پناه می برند اما کورد قوم شادی است در اوج جنگ و بدبختی هلپرکی می کند، غافل هستند که کورد نیز به خدا پناه می برد اما خوددای کورد شادی و همان توافق کوردهاست که شاید اگر معنای خوددا ـ هلپرکی را درک می کردند در تراژدی جنگها درگیر نمی شدند. اتحاد خدا و سیاست و رقص دیونیزوسی که هگل و نیچه در ترکستان یونان و سوفسطائیان به دنبال آن می گشتند، همان میترا و سمبل آن هلپرکی است.

خدای سیاست کورد، خدای تصویر و سمبل و زیستن است نه خدای وحی و متن و شریعت. با ظهور عصر متافیزیک که همان ظهور تاریخ بود، در عدم درک خدای هلپرکی میترایی، افلاطون در تحیر آن، خدای مثل فرابشری را خلق که، راه رسیدن به آن دیالکتیک و صعود عقلانی، دینیار کینه توز، زرتشت، در نفرت آن خدای کیهانی اهورا را خلق که راه دریافت آن وحی و رسیدن به آن دین و شریعت و سیاست جهادی است. در اسلام نیز وحی فردی پیامبر ــحاکم و سیاست جهادی راه رسیدن به خداست که اگر خدا به متافیزیک فرافکنی نمی شد امکان سلطه سیاسی به نام فیلسوف شاه، پیامبر، خلیفه و..نبود و دسپوتیسم جایگزین برابری نمی شد. به همین دلیل کورد ـ میترا در زرتشت به اهریمن و ضحاک، در افلاطون به غار جهالت و مدوسای گیسو مار و جن و شیطان و. دیگر ادیان ملقب شدند.

در گسست از خدای سیاسی میترا، وحی و دین و فلسفه ظهور یافت به همین دلیل کورد نه دین دارد نه فلسفه و نه امپراتوری،چون همه آنها برای پرکردن شکاف سیاست و خدا بود که آن شکاف در هلپرکی کوردی نبود به همین دلیل هایدگر موتور محرکه تاریخ را نیهیلیسم می داند که همان متافیزیک و تاریخ با ثمره دین و فلسفه و امپراتوری است، یکی با مسیح در حلول خدا در بشر به سرمنزل خویش، یکی با قراراد اجتماعی هابز و روسو، سیاست خدایی دوباره خدای سیاست شد چون کل، همان توافق جزها یا فردهاست و دین نیز با قانون کلی اخلاق بی تعیین کانت به مبنای خویش که همان تقدم توافق بر اصول میترا است، بازگشت که، هگل همه آن را اندیشید و گفت تاریخ، خود, خدا اما در ابتدا، خدا یا روح آزاد بود اما خودآگاه نبود تا با فلسفه خویش که سوژه خدا شد، خوداگاه شد.

 #هێرش_قادری

🔹🔸🔷 @HQADERI 🔷🔸🔹

  • hersh qaderi. #هێرش_قادری 🔹🔸🔷 @HQADERI 🔷🔸🔹

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی