درباره ادبیات و گردآورندگان شاهنامه کوردی
درباره ادبیات و شاهنامەی کوردی.
ادبیات کوردی آشیانه فرهنگ و ناخودآگاه سیاسی کورد است همان فرهنگ و روحی که سیاست فقیر امروز کورد در فقدان آن، هربار با تزریق آمپول مسکن ایدئولوژیهای غربی سعی در التیام آن دارد. اما متاسفانه تحلیل این آشیانەی روح, جامانده از سیاست کوردی، محدود به انجمنهای ادبی و بحثهای درون متنی یا در فضای روح فردی شاعر محصور شده است بدون درک پیوند ادبیات با روح کلی کورد نه روح فردی شاعر و بدون درک بافت سیاسیـ آیینی آن. برای مثال شکاف فرد و مطلق در نالی که مطلق گاهی در زن و گاهی در طبیعت سرگردان است، ناشی از سرگردانی سیاسی و این شکاف زیربنای سیاسی دارد که باید به نقطه صفر تاریخ سیاست کوردی که مطلق از سیاست گسست، برگشت. به زمانی که مطلق از سیاست نگسسته بود و مطلق مخلوق توافق سیاسی و در زمین بود که با گسست سیاست کوردی از فرهنگ آن، مطلق، متافیزیکی و از موضوع روح کلی کورد به موضوع روح فردی شاعر تبدیل شد. امروزه بدون درک آن، تحلیل آن محدود به بحث فردی شاعر و یا متافیزیک نقد ادبی شده است. به همین دلیل تحلیلهای ادبی و شاهنامه ایی امروز، به درک کورد چون امری کلی و سیاسی کمکی نخواهد کرد. تحلیل ادبی بدون توجه به بافت تاریخی و تقابلهای سیاسی آن، بازتولید گسست سیاست از فرهنگ کوردیست، لاجرم ادیبان کورد نه تنها درکی از این گسست ندارند، با محدود کردن ادبیات به گردآوری و نقد ادبی، در بازتولید غفلت و گسست نقشی نامیمون بازی کرده اند. برای مثال طرف که در توهم فردوسی کورد است، بدون درک عظمت فردوسی که چگونه با درک سیاسی و قومی، شاهنامه را سیمان تاریخی و سیاسی پارس کرد، از سویی، نگارندەی شاهنامەی به اصطلاح کوردی است، از سویی دیگر، از فرهنگ عظیم ایرانی می گوید، غافل از آنکه آنچیزی که به فرهنگ ایرانی مشهور است یا هندی است یا کوردی و دال اعظم برساخته ایران نه متافیزیکی و ازلی که در درون آن غرق شدەایی و برای نجات خویش می گویی فرهنگ ایرانی فارسی نیست، بلکه مفهومی سیاسی و برساخته همان پارس است. لاجرم از درک سیاسی 400سال پیش خانی نیز محروم است. مفهوم ایران که نویسنده غرق عظمت پوشالی آن شده است، حتی اگر از قبل بار معنای دیگری چون اریکه به معنای وحشی یا اران مادستان داشته است، بعد از تثبیت هژمونی پارسی با شاهنامەنگاری، باعث درونی شدن سلطه فرهنگ پارسی در تاریخ نگاری کوردی با پیش فرض ایرانی بودن میشود.
این عدم درک پیوند سیاست و ادبیات، باعث گناه نابخشودنی دیگری شده است که تضاد شاهنامەی کورد و فارس را محدود به بحثی متافیزیکی چون وجود تقدیر در شاهنامه کورد و وجود دوگانگی خیر و شر در شاهنامه فارس، غافل از آنکه دوگانه خیر و شر شاهنامه ایرانی، انتزاع دوگانه سیاسی و قومی پارس و کورد است و تضاد نه محدود به مفاهیمی متافیزیکی چون تقدیر در یکی و عدم آن در دیگری، بلگه زیربنای آن، تضاد متافیزیکی، تضاد سیاسی مابین دو قوم و دو آیین است. شاهنامەنگار غرق در متافیزیک ادبیات، نه قادر به درک روح سیاسی کورد است و نه درک پیوند فرهنگ ادبی پارس با سیاست فرهنگی ایرانی که از عظمت فرهنگ ایران ندا سر می دهد. شاهنامە نویس قادر به گسست زبان و هستی در دیگری چون گسست واژەی ایران از بار هستی شناسی آن در عین حال پیوند این واژه با هستی سیاسی پارس نیست که غرق در عمق آن شده است و درک نخواهد کرد، برخلاف ایران که شاه واسطه خداست، شاه در کورد همان خدا یا مطلقی بود که شاعر کورد سرگردان آن در متافیزیک و طبیعت است به همین دلیل درکی از تقدیر, گسست خدا از شاه در تاریخ سیاسی کورد ندارد و تفاوت کورد و پارس در حد تفاوت تقدیر با خیر و شر ایرانی باقی می ماند در حالی کە دیگری تقابل های دوگانه ایرانی، یعنی شر، همان شاهنامه کوردی و، تقدیر, تقدیرگرایی شاهنامه کوردی، سلطه خیر و شر شاهنامه پارسی بود که شر نه جدا از تقدیر بلکه تقدیر کوردی همان شر در دوگانه ایرانیست و نیستی تقدیر کوردی زیرساخت هستی خیر و شر ایرانیست که هرلحظه عصیان میکند و هستی آن را به چالش میکشاند. اما جناب شاهنامەنویس که در توهم فردوسی است برخلاف فردوسی که با ذهنیت سیاسی و دغدغه قومی به نگارش شاهنامه ادبی میپردازد، فردوسی ما در محدوده نقد ادبی و گردآوری فراتر نخواهد رفت که درکی از پیوند ادبیات با روح سیاسی قوم داشته باشد که بتواند زیربنای سیاسی تقابل دوگانه آن را تشخیص دهد به همین دلیل از حد تولید جهان سومی، یعنی تولید ماده خام و نتیجه آن جز از تفنن قهوەخانه ها فراتر نخواهد رفت. شاهنامه ایرانی، گست در تداوم شاهنامه کوردی و، تاریخ ایرانی آن، تاریخ انیران ـ کورد است که هم در تقابل با آن و هم مصادره با تغییر معنای آن است. باری شاهنامه کوردی ایشان نه تکیەگاهی قومی دارد نه نتیجەایی سیاسی و، باعث تهی شدگی روح سیاسی آن شده است همانطور که احزاب، باعث تهی شدگی روح فرهنگی ار سیاست کوردی شدەاند. #هێرش_قادری
🔹🔸🔷 @HQADERI 🔷🔸🔹
- ۹۶/۰۲/۱۹