کورد، ایران و تاریخ

بازسازی تاریخ و هویت کورد در پرتو نقد عقل سیاسی مسلط ایرانی / تاریخی

کورد، ایران و تاریخ

بازسازی تاریخ و هویت کورد در پرتو نقد عقل سیاسی مسلط ایرانی / تاریخی

کورد، ایران و تاریخ

این وبلاگ به تعامل یا تقابل کورد و ایران و همچنین تقابل تاریخ با کورد - میترا خواهد پرداخت به این معنی که تاریخ با جوهر دین و فلسفه و عقل سیاسی ایران در ابتدا واکنشی در مقابل کنش سیاسی و فرهنگی کورد - میترا بود. تاریخ ایران و کرد چنان در هم تنیده شده اند که بررسی یکی بدون دیگری امکان پذیر نیست. در البته این تنیده شدن به معنی همگرایی و یا تعامل نیست بلکه از سنخ دیالکتیک است در عین تضاد امکان جدایی ان نیست اما دیالکتیک نیز نیست چون امکان ظهور سنتزی از این تقابل وجود ندارد این ارتباط از نوع ارتباط واقعیت یا امر نمادین با امر واقع است که در عین طرد امر واقع از سوی امر نمادین، بدون وجود ان امکانیتی نخواهد داشت. هویت کردی برای عقلانیت و تاریخ ایرانی چون امر واقعی بوده است که نظم نمادین ایرانی را با چالش مواجه کرده است در عین حال نظم نمادین ایرانی جز با نفی امر واقع کردی امکان تدوین و تثبیت نمی یافت.

بدن کامل، هەلپەڕکێ ـ رقص کوردی

hersh qaderi. #هێرش_قادری 🔹🔸🔷 @HQADERI 🔷🔸🔹 | سه شنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۱۰:۱۲ ب.ظ

بدن کامل هەڵپەڕکێ: درک هەڵپەڕکێ مقدمەی هرگونه طرحی از فکر، دولت وسیاست http://www.xakk.net/archives/464

 

  قبلا در بحث از بدن پیشمرگ و جسم کورد، وعدەی توضیح بدن کامل را دادم. بدن کامل،مفهوم برساختە من نیست، مفهومی میترایی است که ظاهرا سهرەوردی اولین بار آن را احیا و هانری کربن با وجود کشف، با تفسیر ایرانی و عرفانی، آن را به گند کشید. اما مصداق سمبلیک بدن کامل، هلپرکی و حلقه دراویش است که در جایی ندیدم و دریافت خودم است.

 از نظر کمپل آن چیزی که ما اسم آن را هلپرکی می نامیم، وحدت بدون تاریخ سوژه و ابژه یا وحدت فرد و خداست. این تفسیر بدون تاریخ و وحدت هم زمانی نه در زمانی، ضد پدیدارشناسی هگلی برای وحدت فرد و خداست. هلپرکی از نظر مفهومی بدن کامل است و ضد عرفانی و در تقابل با انسان کامل یا روح کامل عرفا است. هلپرکی هم میترا  قرارداد است و هم میتراـ پردیس و در یک کلمه شامل روح سمبلیک کورد است که چون ما هر روز در آن می زییم توان درک و تحلیل آن را نداریم بویژه به میترا ـ پردیس محدود مانده و میترا ـ قرارداد آن فراموش شده است که نتیجه آن میترا بر سر ایستاده سیاست احزاب امروزی است یعنی توافق با دیگری بر ضد خودی و محدود ماندن هلپرکی ـ رقص کوردی، به امری سمبلیک یا شادی بخش است. جنبه ظاهری هلپرکی، میتراـ پردیس است لذت و خوشی در همین دنیا و اگزیستنس شدن احساس و غرایز که شکل یونانی آن، دیونیزوسی است که نیچه فغان زوال آن را سر می دهد. شکل پوشیده و سیاسی یا همان میترا قرارداد آن کلیت تشکیل شده از جز و توافق جمعی بدنها برای انتخاب شاە است بنابراین در عرفان کوردی مطلق یا کل، نه ارتباط فردی با خدای متافیزیکی، بلکه مطلق همان توافق افراد و خدا همان حلقه دایرە و جمع خودهاست به این دلیل من بجای خدا می گویم خوودا، چون اصل واژه خودا، به قول بن ونیست، مادی و بە قول هنینگ به معنی خودتواناست که با فرافکنی خودا به آسمان،به جای توافق خودها، ارباب خودها شد.در دورانی که سامان میترا قرارداد نبود، بویژه بعد از خرمدینان، پوست عوض کرده و در لباس ذکر دایرەایی دراویش و ندای خدای آنان ظهوری دوباره یافت غافل از اینکه خدا همان حلقه دایره بسته خودهاست نه فراتر از آن و هڵپەڕکێ اتحاد فرد و خدا و، کل یا خدا همان توافق تک تک افراد آن هم جمع جسمانی افراد است بنابراین کلیتی فراتر از فرد یا توافق فرد وجود ندارد لاجرم احیا آن کل یا تفسیر فلسفی و سیاسی کلیت هەڵپەڕکێ، شرط تولد فرد کوردی نیز هست. اینجا فرد مستقیم با کل در تماس است نه با واسطه مثلا احزاب و عشایر یا پیامبر و شخص خاصی. به همین دلیل میترا آیینی بدون پیامبر و متافیزیک است.  جالب است بدانیم حلقه مشروعیتی که اهورامزدا به داریوش تقدیم می کند، برگرفته از هلپرکی و مصادره از ماد بوده است اما معنای آن چون خود فره ایزدی وارونه شده است. فره ایزدی اصل آن مادی ـ میترایی یعنی تکثر شاهی و فره همان فره ی کوردی یا تکثر است و ایزد نیز همان شاه است به معنی تکثر شاهان که هلپرکی شکل سمبلیک توافق شاهان است که در ماد شاهد آن بودیم و شاهنشاهی اصل آن مادی است که منتخب توافق شاهان است و حلقه ذکر شده، نماد هلپرکی، یعنی مشروعیت شاه نه چون داریوش از بالا و از طرف اهورا به شاه بلکه از پایین و مشروعیت شاه جز توافق فردها نیست و حلقه که نماد هلپرکی است، یعنی مشروعیت قراردادی شاه یا همان میترا قرارداد است و گفتیم خدا یا ایزد در ماد ـ میترا، همان شاه بود که نه خالق بلکه مخلوق مردم و چیزی جز توافق مردم نبود که با مصادره واژه توسط پارس ـ زرتشت، خدا به اسمان رفت و از مخلوق به خالق تغییر معنا که شاه نه نتیجه توافق مردم بلکه برگزیده خداست که این تغییر معنا دلایل سیاسی و جغرافیایی دارد که در این مختصر نمی گنجد. اما مهمتر اینکه زمانی که خدا همان شاه و مخلوق است، طبیعی است که بهشت نیز در همین زمین است که هینتس به درستی فردوس عربی را مصادره پردیس مادی می داند. این بهشت زمینی همان میترا پردیس است که هر زمان توافق، یعنی میتراـقرارداد برقرار شد و آشتی تحقق، میتراـ پردیس یعنی بهشت و شادی در زمین تحقق می یابد که شکل سمبلیک هردو میترا، همان هلپرکی است. هلپرکی روح سمبلیک و پیش زمینه هرگونه فکر و فلسفه کوردی است وحدت حزبی و وحدت فرد و خدا جز با درک هلپرکی و تحقق معنادار آن صورت نخواهد گرفت این تحقق از سویی سکولاریسم است از سوی دیگر بازگشت به خوددا اما امروز تنها جنبه ظاهری هلپرکی و ذکر دراویش مانده است یعنی از روح سیاسی و فرهنگی تهی شده است. دایره هلپرکی، که توافق افراد است نقطه آغاز و پایان آن یکی است و خوددا همان دایره خودهای برابر است. هلپرکی، بدن کامل،لاجرم کورد، جز بدن کوردها نیست. فلاسفه و پیامبران و عرفا در عدم درک آن، روح کامل و خدای کامل را در گسست از جمع بدنها برساختند و خوددا را از موضوع جمع خودها به موضوع تک خودها چون عارف تبدیل کردند. ادامە... #هێرش_قادری

🔹🔸🔷 @HQADERI 🔷🔸🔹

  • hersh qaderi. #هێرش_قادری 🔹🔸🔷 @HQADERI 🔷🔸🔹

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی