اسرائیل دوم در گفتمان سیاست خارجی ایران
اسرائیل دوم در گفتمان سیاست خارجی ایران؟
در گفتمان سیاست خارجی ایران تشکیل کوردستان مستقل مساوی است با تشکیل اسرائیل دوم. اسرائیل در گفتمان سیاست خارجی ایران، نماد غده سرطانی است که باید آن را نابود کرد. اسرائیل نماد رژیمی است که فاقد خاک و بر مبنای توطئه امپریالیسم و سرمایه داری، قلب سرزمین اسلامی را اشغال کرده است و چون یک سیب فاسد سعی در فاسد کردن سرزمین وامت اسلامی دارد. اکنون هرگونه اقدام برای تشکیل کوردستان مستقل تشکیل اسرائیل دوم است به این معنی که کورد هیچ پیوندی با این خاک و سرزمین ندارد و سرزمین از آن دیگریهاست اما چون مردمی به اسم کورد در این سرزمین زندگی می کنند که از خارج نیامده اند، می بایست آنها را خودی کرد که شعار ایران فرهنگی رسالت خودی کردن را برعهده دارد که در صورت غیرخودی ماندن یا همان گرایش به سوی استقلال و عدم اطاعت از ایران، دیگری چون اسرائیل می شود. در بعضی از قبایل که انتقام قبیلەای از قاتل وجود دارد، اگر قاتل قبیله دیگری تبعیت قبیله مقتول را بپذیرد نه تنها قصاص نمی شود بلکه به عنوان یک خودی به رسمیت شناخته می شود در میان کفتارها نیز چنین است اگر کفتاری در میان گروه دیگری از کفتارها به دام بیفتد تکه تکه خواهد شد اما همان کفتار دیگری و دشمن می تواند در صورت اطاعت یا ازدواج به تابعیت قبیله درآید و در کمال امنیت به سر ببرد دیالکتیک روشنگری دلیل این برخورد را ترس از ناشناخته می دانند. ژیژک دلیل نژادپرستی برعلیه یهودیان در اروپا را این می داند که پاسخ این پرسش که آنها چه می خواهند را نمی دانند چون خدای یهود برای آنان ناشناخته است دلیل ترس از کورد نیز چه می تواند باشد؟ ناشناخته و نااندیشیده ماندن کورد؟ عدم تجربه حکمرانی مستقل کورد که به دلیل فقدان تجربه آن، دیگران توان پاسخ به این پرسش را ندارند که آنها یعنی کوردها چه می خواهند؟ چه می اندیشند؟ چون آنها خدای کوررد را نمی شناسند که بفهمند کوردها چه در سر دارند؟ نااندیشیده ماندن کورد دلیل این همه ترس است چون تجربه حکمرانی مساوی است با گذار از تاریکی و نااندیشیده ماندن به حوزه اندیشیده که طبیعی است با فاش شدن نااندیشیده انگیزش اخلاقی اندیشیده شده دیگران از بین می رود. درباره پیوند با اسرائیل جدا از ناشناخته ماندن ماهیت اسرائیل که آنها جز توهم توطئه هیچ شناختی از اسرائیل ندارند، اسرائیل و اکنون کورد بازتاب نیمه تاریک و اهریمنی ذهن خود آنان است که به اصطلاح وجود اسرائیلی ـاشغالگر خویش را به دیگری فرافکنی و خود را فلسطین اشغال شده قلمداد می کنند.
از آسمان فلسفی به زمین سیاسی پایین بیاییم، پیوند کوردستان با اسرائیل، مسئله سرزمین را مطرح می کند که بازتابی از توسعه طلبی ایران است که در توهم احیای امپراتوری قدیم با ابزار سیاست خارجی و سپاه است که ابزار هژمونیک احیای این امپراطوری ایران فرهنگی و هلال شیعیسم است که از سویی کوردستان بخشی از ایران فرهنگی تعریف می شود که زمزمه الحاق و اشغال آن در روشنفکران و تجلی عینی آن در سپاه را می بینیم از سوی دیگر، مرز پیوند هلال شیعیسم است لاجرم در گفتمان سیاست خارجی ایران جایی برای کوردستان مستقل وجود ندارد چون تنها یک ایران و یک دولت ایرانی وجود دارد و کورد بخشی از فرهنگ ایرانی است نه سیاست و دولت آن. در حالی که اگر اسرائیل نماد اشغالگری است در هیچ گفتمانی جز گفتمان اشغالگری ایران، نمی توان پیوند کورد را با این سرزمین گسست و صاحبان ابدی و ازلی این سرزمین کوردها بودەاند این ایران است که اسرائیل اشغالگر است و تکوین و تداومش تنها با اشغال سرزمین دیگری ممکن بوده است و کورد اشغال شده.
عقل تسخیری کوروش در مخیله سیاسی قاسم سلیمانی(خامنه ایی) بازتولید گشته است و ایران فرهنگی و هلال شیعیسم که در هردو یکی به دلیل دولت ـ ملت بودن و دیگری امت واحد اسلامی تنها یک دولت ـ خلافت مقدور است و کورد همچنان باید اجتماعی و بردگی را پذیرفته و به امرسیاسی و کلی گذار نکند. از سویی می گویند کوردها ایرانی اصیل و بخشی از فرهنگ ایرانی هستند، از سوی دیگر، نماد اسرائیل دوم که همان اهریمن است می شوند
این برخورد دوگانه که کورد اجتماعی دوست و خوب است اما کورد سیاسی ـ مستقل،اهریمن ـ اسرائیل، سابقەایی دیرین در عقل سیاسی ایرانی دارد که در مطلب قبلی اشاره کردم میترای مستقل به اهریمن تبدیل شد و میترای مطیع به فرشته و یاری دهنده اهورامزدا که امروز نیز کورد مطیع، دوست و بخشی از ایران فرهنگی است و کورد مستقل، اهریمن و اسرائیل چون کورد اجتماعی منهای حاکمیت مستقل سیاسی، بردگان فارس هستند آشوریها نیز با مردم عادی ماد کاری نداشتند تنها اطاعت و خراج می خواستند به مردم برده(به قول هگل) برای به رسمیت شناخته شدن اربابی خود و برای تولید و کار احتیاج دارند.🔷 @HQADERI 🔷
- ۹۷/۱۰/۱۰