فلسفه و پیشینه هەڵپەڕکێ در پیوند با میترا.
فلسفه و پیشینه هەڵپەڕکێ در پیوند با میترا.
میترا آیین قدیم کوردها به معنای پردیس ـ قرارداد است که قرارداد، شکل حقوقی و سیاسی آن است و پردیس سبک فرهنگی و اجتماعی آن که متاسفانه در بی تاریخی ما، تنها جنبه سمبلیک میترا به شکل ناخودآگاه باقی مانده است و درک درستی از معنی آن نداریم. جنبه باقی مانده سمبلیک میترا یکی گاوکشی است که از لالش ایزدی تا پیرشالیار هورامان و یارسان باقی مانده است که متاسفانه معنای اسلامی ـ زرتشتی به آن قالب شده است و شکل دیگر تصویری و سمبلیک آن، هەڵپەڕکێ یا رقص کوردی است که اگرچه هروز در آن می زییم اما تاکنون به آن نینیشیدەایم که فلسفه و پیشینه آن چیست و حاوی چه معنایی است که در این مختصر به زبانی ساده به تفسیر آن در پیوند با میترا ـ مهر خواهم پرداخت.
هلپرکی، رقص کوردی، از سمبلهای شادی بخش امروز کورد است که چون ما هر روز مثل ماهی در دریا در درون آن می زییم، شاید هیچوقت به آن نیندیشیدەایم. هلپرکی، رقصی کوردی و حامل حافظه تاریخی روح سمبلیک کورد و نماد آیین کورد، میترا و بازگشت به اصل است اما اکنون بدن ما در هلپرکی آزاد است، اما به آن خودآگاهی نداریم. از نظر مفهومی هلپرکی بدن کامل است که مفهومی میترایی است که برای اولین بار سهرەوەردی، آن را احیا که متاسفانه مستشرقینی چون هانری کربن با وجود کشف، آن را با تفسیر ایرانی ـ عرفانی تحریف کردند. در حالی که تفسیر بدن کامل در خود واژه بدن است به این معنی که نه تنها حامل تفسیر عرفانی روح کامل یا انسان کامل فردی عرفا نمی تواند باشد، بلکه ضد آن است و بدن کامل نه گسست از بدن و زیست زندگانی آن چون روحانیت عرفا، بلکه لذات و توافق تک تک بدنهاست. راقم این سطور مصداق مفهوم میترایی بدن کامل را حلقه هلپرکی و در شکل ناقصتری حلقه ذکر دراویش می دانم که تاکنون هیچ کس متوجه آن نشده است. در مورد هلپرکی من دو تفسیر دیده ام که هردو ریشه جنگی برای آن در نظر می گیرند که مورد نظر من نیست. اگر از تفسیر جوزف کمپل که به مناسبت دیگری گفته است استفاده کنیم، هلپرکی وحدت بدون واسطه فرد و خدا، سوژه و ابژه و وحدت بدون تاریخ فرد و کل است چون کل جمع تک تک بدنها و خدا همان جمع خودهاست. هلپرکه شکل سمبلیک روح کورد و حامل سبک زندگی اجتماعی و سیاسی کورد، البته به شکل ناخودآگاه است. هلپرکه نقاشی زندگی سیاسی و اجتماعی کورد و تصویر میترا است. هلپرکی نماد تمثیلی میترا به دو معنای قرارداد و پردیس است. میترای اصیل ـ نه میترای برساخته ایرانی به معنای خورشید و یا فرشته اهورامزداـ آیینی بدون شریعت و پیامبر است که از هرودت تا مایو هوفر و ویدن گرن مادی بودن آن را اثبات کرده اند. امروز تنها جنبه سمبلیک میترا به شکل ناخودآگاه مانند گاوکشی از لالش ایزدی تا پیرشالیار هورامان و تا یارسان و البته نقاشی آن در هلپرکه باقی مانده است اما ذهنیت ما در تفسیر آن اسلامی و زرتشتی و یا از حد فولکلوریک فراتر نخواهد رفت که برای دریافت معانی آن باید میترا و برای درک میترا باید تاریخ قدیم کورد را بشناسیم که در این مختصر نمی گنجد اما به طور خلاصه میترا به معنای پردیس ـ قرارداد است. اولین بار میه و پل تیمه دریافتند که میترای مقدم به معنای قراراد اجتماعی contract است که تمامی روابط حقوقی اجتماعی و سیاسی از خانواده تا سیاست بر مبنای قرارداد یا توافق شکل می گیرد یعنی توافق با رضایت مقدم بر تمامی اصول پیشین دینی، اخلاقی و عرفی است و تنها اخلاق توافق است و میترای مقدم هیچ ربطی به میترای خورشید و خدا شده ایرانی و هندی ندارد. جنبه پردیس میترا به معنای بهشت، در هیچ متنی در پیوند با میترا به آن اشارەایی نشده است و برداشت خود من است. تنها هینتس پردیس را واژه ایی مادی می داند که فردوس عربی مصادره آن است لاجرم مفهوم سازی سیاسی و فرهنگی میترا به عنوان سوژەی مرکزی لامرکز تاریخ کورد در پیوند با سمبلهایی امروزی کورد چون هلپەرکە و گاوکشی برداشت راقم این سطور است.
میترائیان در قدیم در غارهای تاریک چون غار امروز لالش، که باستان شناسی برخی از آنها را از مراغه تا آمد کشف کرده است، بعد از گذار از هفت خوان که مرحله پیر یا قرارداد است، گاوی را کشته و با نوشیدن شراب و بنگ، به شادی و رقص یا همان هلپرکی می پرداختند. در تمثیلهایی که باقی مانده است میترا در دل صخره با چاقو و مشعل به دست از دل زمین خاکی زایش می یابد و اطراف صخره تصاویر ماهها و فلک نقش بسته است یعنی میترا از دل زمان و مکان به دنیا می یابد و با کارد روزی باید گاو مقدس را بکشد و مشعل نیز ضد خورشید است و تنها در تاریکی، مشعل روشن می شود نه در معرض روشنایی خورشید، مانند لالش امروز. یعنی ضد خورشید و اولین کار وی به زانو در آوردن خورشید و سپس، گاو که نماد گنبد آسمان و معنویت است را، برای بشر قربانی می کند و حیوانات همرا وی در این قربانی، مار و عقرب هستند که نماد زمین می باشند. یعنی برخلاف ادیان دیگر که برای خدا، انسان،حیوان و غرایز و آزادی بشر را قربانی می کنند، در میترا این خداست که برای بشر خودش را قربانی می کند و بعد از قربانی به جای ده فرمان و شریعت برای سرکوب غریزه، مردم می رقصند و زیست غریزی خویش را اگزیستنس می کردند.
میترا بعد از مرحله آخر هفت خوان و رسیدن به مرحله پیر یا قرارداد، ظهور و رقص و شادی آغاز میشود؟ یعنی میترا خود, قرارداد اجتماعی و توافق است که کشتن گاو که نماد روح و متافیزیک است تمثیل گذار از هفت خوان در زدودن بدن از الودگی روح است و پذیرش برابری همه در توافق و قرارداد است که بعد از توافق با رضایت و برابری، به شادی و هلپرکه در شکل بدن کامل می پردازند یعنی هلپرکه شکل تمثیلی میترا به هرد معنای قرارداد و پردیس است دایره هلپرکه که دست در دست هم دارند، قرارداد و شادی و رهایی آن، پردیس است. اگر چه در عرفان معنای پیر شکل معنوی به خود گرفته است اما رگه هایی از آن در حلقه هلپرکه دراویش امروز مشاهده میشود مانند این سرود: آمان آمان یا پیر آمان امشو شەوەکەی عهد و پیمان.
غار، نماد زمین خاکی و دنیا است که چیزی خارج از آن وجود ندارد و خدا همان جمع خودها یا توافق بدنها است. اصل واژه خودا به قول بن ونیست مادی است که هنینگ به درستی آن را خودتوانا تفسیر می کند که امروز در زبان کرمانجی به شکل خود, یعنی خود تلفظ میشود که پایین تر به تغییر معنا و واکنشها در برابر میترا می پردازم. یعنی خدا همان جمع و توافق خودها و روح همان بدن کامل که هلپرکه نقاشی آن است.
لاجرم بهشت یا پردیس نیز در همین دنیا است چون خدایی ماورا جمع خودها وجود ندارد. همان آزادی و رقص و مستی در هلپرکی سمبل بهشت است.
مصداق سیاسی ـ قراردادی میترا در مادها مشهود است که دیااکو در هگمتانه به معنی محل اجتماع با رای عموم انتخاب میشود و فاقد هرگونه مشروعیت الهی، خون و متافیزیکی است تنها به خاطر توافق با رضایت مردم و سابقه درخشان حقوقی که داشته است برگزیده میشود یعنی هیچ مشروعیت متافیزیکی، الهی در شاه جز گزینش با قراراد اجتماعی وجود ندارد و سیاست یا دولت هیچ ماهیت پیشینی حق الهی، خونی و بر اساس هیچ شریعت و حقیقتی نیست تنها ماهیت آن خواست و رضایت مردم انتخاب کننده است لاجرم مردم نه ماده و برده دولت بلکه عامل و محق بر دولت هستند و سیاست نه در ادامه نظم کیهانی یا ابزار تحقق حقیقت فیلسوف شاه و شریعت الهی بلکه مصنوع و در خدمت زندگی انسان است.
جنبه مشهود میترا ـ پردیس را در مزدکیان و خرمدینان می توان دید که تنها توافق با رضایت، مبنای تمامی روابط است و هیچ اخلاق و دین و شریعتی در محدود کردن لذت بدنی انسان جز رضایت و توافق وجود ندارد و توافق مقدم بر هر قانون و حق و اخلاق و شریعتی است. که هلپرکی شکل سمبلیک میترا در هردو معنا است.
جنبه پردیسی آن همان رهایی غریزه و شادی است که نیچه آن را رقص دیونیزوسی می خواند و غریزه زمینی فدای روح معنوی نمیشود که در هلپرکه شاهد آن هستیم. جنبه سیاسی آن تشکیل بدن کامل یعنی دولت از توافق و جمع تک تک بدنهاست یعنی قرارداد و رضایت مردم مقدم بر دولت که، کلیت و وحدت دولت فراتر از توافق کثرتهای جزئی نیست به همین دلیل تیمه میترا را پیشرفتەتر از قرارداد اجتماعی روسو می داند نماد آن، بدن کامل هلپرکه از بدنهای فردی تشکیل شده است. در هلپرکه نقطه شروع و پایان حلقه یکی است و سرچوپی هربار تغییر می یابد و هربدنی امکان سرچوپی شدن دارد. دایرەایی که سرچوپی به دنبال گاوان و گاوان در پی سرچوپی، نفی سسله مراتب و تغییر آسان آن دو نسبت به هم است. هربار سرچوپی با رضایت عوض می شد و چون در حلقه دایره هلپرکی، آغاز و انجام معلوم نیست و هر آغازی پایان و هرپایانی آغاز، با چرخشی،سرچوپی به گاوان تبدیل و گاوان نیز سرچوپی می شد و در گسست بدنها یعنی دست هم را رها کردن، کلیت هلپرکه تمام میشود یعنی کلیت دولت همان توافق افراد و در صورت عدم رضایت میتوان آن را فروپاشید. کلیت هلپرکی، بدن کامل، تک تک بدنهاست لاجرم خوددا همان حلقه خودها بود و تقسیم بندی سوژە و ابژە، کل و جز، خدا و فرد وجود و دولت و جامعه معنی نداشت که در گسست از میترا ـ ماد و عدم درک یا نفی زبان تصویر هلپرکی، تاریخ و فلسفه و دین یا زبان متن و ابزار جای آن را گرفت. تمثیلهای میترایی از طریق امثال صیاحت نامه فیثاغورث به دست افلاطون رسید اما فضا و معنای آن در همان ماد باقی ماند که در تحیر زبان تصویری آن،فلسفه یعنی زبان ابزاری و متنی را زایید یعنی فلسفه فرزند جهل است اما وی جهل را وارونه و غار میترایی رارا نماد جهالت و غفلت کرد که در برابر آن مثل چون خورشید را تعریف که، جایگاه ایده های کامل چون انسان کامل و روح کامل است و تنها راه فضیلت رهایی از تاریکی غار و رسیدن به عالم روشنایی است که تنها معدودی قادر به آن هستند
که واکنشی به بدن کامل هلپرکی در غار تاریک بود چون در هلپرکه همه بدنها با هم برابر و خوددا همان توافق بدنهاست لاجرم امکانیت دین و پیامبر و فیلسوف شاه برای هدایت بشر به خدا نیست.
دینیار کینه توز، زرتشت طاقت آن را نیاورد و به شرق گریخت و کل متن گاتها واکنشی در برابر قربانی گاو و تاریکی و غار و شادی هلپرکی است. وی میترای گاوکش را به اهریمن تبدیل کرد که با وام اهریمن زرتشت توسط اسلام و یهود و...آن را شیطان خواندند و در مقابل آن اهورامزدا را برساخت در برابر تاریکی غار آتش و نور اهورایی، در برابر شادی هلپرکه، مقیدات دینی و اخلاقی و در برابر گاوکشی،به تقدیس گاو و نفرین مار پرداخت. در برابر سیاست مصنوعی و توافقی ماد، سیاست را در ادامه نم کیهانی تعریف که شاه نه منتخب مردم بلکه برگزیده خداست و پردیس را به آسمان مصادره کرد که تنها پیروان وی و شاه جواز ورود به آن را دارند اما در پردیس زمینی میترا، همه امکان حضور داشتند.
ابراهیم در تحیر خانه خدا در تاریکی غار کوهی، خانه خدا را در صحرا در معرض خورشید ساخت و به جای قربانی خدا برای انسان، قربانی کردن بشر برای خدا را رسم کرد در غار خوددا در درون آن بود اما خانه خدای صحرا تهی از خدا بود. مسیح مصادره کننده میترا نه تنها برای نان و شراب و بابانوئل بلکه حلول خدا در بشر اصل مصادره وی است اگرچه در برابر زمینی و زیستی بودن میترا، ملکوت اعلی معنویت را برساخت. یعنی تاریخ گسست در تداوم میترا است از سوی مصادره کننده تمثیلهای آن از سوی دیگر وارونه کردن معنای آن از زمینی ـ جسمی به معنوی و متافیزیکی که جز با اندیشیدن به کل تاریخ امکان تاریخ نویسی کورد وجود ندارد چون همانطور که در مقدمه کتاب گفتم، کورد یکی از مهره های بازی شطرنج تاریخ نیست بلکه قواعد ناپیدای بازی تاریخ است که خود در درون آن بازی جایگاه مشهودی ندارد.
- ۹۷/۱۰/۱۳