محمد و یار و غار و میترا- مار
heresh qaderi, [01.01.19 03:34]
محمد و یار غار و مار.
محمد در کنار خانه خدای برساخته ابراهیم، غار را مکان نزول وحی کرد غار مکان گفتگوی با خودا میشود و پیوند عمیق با متافیزیک می یابد. غار مکان عبادت و مشاهده خدای متافیزیکی می گردد. غار تاویل تازه ایی یافت دیگر مکان هلپرکی نیست، دیگر مکان رقص دیونیزوسی و اگزیستن شدن بدنها نیست دیگر مکان تاریکی و خلا برای آفرینش انسان نیست بلکه مکان وحی و ارتباط با خداست، مکان انکشاف خلقت خداست. دیگر مکان زبان تصویر نیست مکان بدن کامل نیست، وحی و متن جایگزین زبان تصویر میشود، روحانیت جایگزین بدن میشود. اما هنوز گسست غار از خوددای واقعیش و ارتباط با خدای متن کامل نگشته است غار تاریک، مکان مار است محمد از آن آرام و قرار ندارد در متن اصلیش امکان حل آن نیست در مهاجرت به مدینه فرصت مارزدایی نیز می یابد روایتی است که محمد بر زانوی یار غار خویش، ابوبکر خوابیده است و مار زانوی ابوبکر را نیش می زند ابوبکر درد شدیدی دارد اما بخاطر حرمت محمد که از خواب بیدار نمی شود پایش را تکان نمی دهد اما محمد از خواب بیدار می شود از رنج و ناله ابوبکر می پرسد وی قضیه را تعریف می کند محمد مار را صدا می زند و چرایی نیش زدن یار غارش را می پرسد؟ مار در پاسخ می گوید من ابوبکر را نیش نزدم، زیارت کردم که تبرک بگیرم. مسلم است که ماری ابوبکر را نیش نزده است و اگر زده طق خود روایت ابوبکر از درد می نالد پس زیارت به چه معناست؟ محمد با این روایت می خواهد ما را رام کند مار دیگر دشمن نیست به جای حمله زیارت می کند و به جای فرار عذرخواهی. مار دیگر دشمن ناشناخته تاریکی نیست دوست رامی است که با یک اشاره از عدم تاریکی فراخوانده میشود و در معرض نور قرار می گیرد. محمد با دریافت وحی یازبان متن، از غار مهرزدایی کرد و در سفر مدینه بازمانده آن یعنی مار را نیز زدود اما بازهم به این بسنده نکرد و دستانش را به سوی آسمان دراز کردو دعا کرد کوردها هیچگاه به اتفاق دست نیابند(شرفنامە)؟؟؟ اتفاق بر وزن وفق به معنی توافق و قرارداد یا میترا است. یعنی دعای پیامبر هر دو جنبه را در نظر داشته است هم اتفاق به معنی اتحاد و توافق کوردهاست و هم اتفاق معنای ضمنی میترا.خداوندگاراااا همه می دانستند جز خود ما. اگر نمی دانستند پیامبر و فیلسوف نمی شدند. دوهزاری ما خیلی دیر افتاد.
🔷 @HQADERI 🔷
- ۹۷/۱۰/۱۴