کورد، ایران و تاریخ

بازسازی تاریخ و هویت کورد در پرتو نقد عقل سیاسی مسلط ایرانی / تاریخی

کورد، ایران و تاریخ

بازسازی تاریخ و هویت کورد در پرتو نقد عقل سیاسی مسلط ایرانی / تاریخی

کورد، ایران و تاریخ

این وبلاگ به تعامل یا تقابل کورد و ایران و همچنین تقابل تاریخ با کورد - میترا خواهد پرداخت به این معنی که تاریخ با جوهر دین و فلسفه و عقل سیاسی ایران در ابتدا واکنشی در مقابل کنش سیاسی و فرهنگی کورد - میترا بود. تاریخ ایران و کرد چنان در هم تنیده شده اند که بررسی یکی بدون دیگری امکان پذیر نیست. در البته این تنیده شدن به معنی همگرایی و یا تعامل نیست بلکه از سنخ دیالکتیک است در عین تضاد امکان جدایی ان نیست اما دیالکتیک نیز نیست چون امکان ظهور سنتزی از این تقابل وجود ندارد این ارتباط از نوع ارتباط واقعیت یا امر نمادین با امر واقع است که در عین طرد امر واقع از سوی امر نمادین، بدون وجود ان امکانیتی نخواهد داشت. هویت کردی برای عقلانیت و تاریخ ایرانی چون امر واقعی بوده است که نظم نمادین ایرانی را با چالش مواجه کرده است در عین حال نظم نمادین ایرانی جز با نفی امر واقع کردی امکان تدوین و تثبیت نمی یافت.

کورد خوب و انسان خوب

hersh qaderi. #هێرش_قادری 🔹🔸🔷 @HQADERI 🔷🔸🔹 | شنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۷، ۰۶:۳۲ ب.ظ

 

کورد خوب و انسان خوب

 

 

گاهی  انسان خوب و شهروند خوب اشاره به یک مصداق است و گاهی بین آنها تضاد می افتد سیری در تاریخ و تاریخ فلسفه نشان می دهد گاهی این دو مفهوم همسان بوده اند و گاهی ناهمسان و سئوالی که مطرح بوده است در صورت تضاد، کدام یک را باید ترجیح داد؟

 

 

ارسطو که خارج از دولت شهر، تصور دیگری نه از سیاست داشت و نه از انسان، انسان خوب را همان شهروند خوب  و برعکس می دانست. در تصور ارسطو خارج از شهروند خوب، انسان خوب امکانیتی ندارد چون خارج از آن یا حیوان بود یا خدا. از نظر وی انسان، حیوان ناطق بود و تنها در فضای سیاست و حوزه عمومی امکان تجلی نطق انسان بود چون در یونان طرف گفتگو خدا نبود که در خلوت امکان نطق با وی باشد بلکه طرف گفتگو انسان دیگر بود. بعد از زوال دولت-شهر، فلسفه های جدید اپیکوری ورواقی و کلبی که بیشتر فلسفه برده ها بود تا اشراف، این دو مفهوم را از هم گسستند که شهروند خوب نه تنها انسان خوب نیست بلکه می تواند در تقابل با آن باشد و انسان خوب بی نیازتر از انی است که به امکانات شهروند خوب نیاز داشته باشد که این فلسفه اگرچه در تئوری به برابری انسانها پی برد اما بی نیازی از عالم سیاست برای انسان خوب بودن چیزی جز درونی کردن بردگی نبود و قبل از مسیحیت، زمینه آن را فراهم آوردند. تضاد انسان خوب و شهروند خوب در مسیحیت نیز تداوم داشت چون پادشاهی مسیح در ملکوت اعلی و مسیحیان سهمی در قدرت و امکانات سیاست زمینی رم نداشتند، انسان خوب یا مسیحی خوب در تضاد با شهروند خوب تعریف شد و شهروند خوب گسست از انسان خوب بود. روسو واکنشی به این تضاد بود که دوباره انسان خوب وشهروند خوب را همسان و در کل شکاف انسان را رفع کند که انقلاب فرانسه سعی در تحقق آن ایده بود چون کلیات چیزی جز توافق جزئیات نبود. درجامعه مدرن این تضاد بین انسان مدنی که سرگرم منافع جزئی است با انسان سیاسی یا شهروند بود که راه حل هگل برای آن تحقق دولت اخلاقی بود. مارکس راه حل این تضاد را نفی مالکیت خصوصی و جامعه بی طبقه می دانست. در مکتب فرانفکور که انسان را دارای ذات می پنداشتند که این ذات با فرهنگ توده ای دنیای سرمایه داری مسخ شده است، تضاد انسان خوب و شهروند خوب همچنان مبنای فلسفه پردازی شد در فوکو که انسان خوب چیزی جز تن یا بدنی ازاد نبود این تضاد به اوج خود رسید.

 

 

در خاورمیانه بحث به این سادگی نیست چون شکاف اینجا، شکاف شهروند و دولت یا جزء و کل نیست، بلکه تضاد بین دو کل یا دو قوم است که در فرهنگ شهر تضاد بین شهروند خوب یا مثلا ایرانی خوب و کورد خوب است که طبیعی است با توجه به مبنای سلطه دیگری، شهروند خوب یا ایرانی و ترکی خوب، نه تنها نمی تواند کورد خوب باشد، در تضاد با آن است. در میان احزاب روژهه لات، همین تضاد مبنای رفتار سیاسی احزاب و روسای آنها شده است یعنی تضاد بین ایرانی خوب و کورد خوب که البته ایرانی خوب چنان انتزاعی و اخلاقی شده است که باید گفت تضاد بین کورد خوب وانسان خوب پیش امده است که انسان خوب همان تلطیف شدن ایرانی خوب است چون ایرانی خوب، ایرانی است، تجزیه طلب نیست، خشونت طلب نیست، مدنی و دموکرات است و چون ایرانی خوب خود رادر قالب مفاهیم انسانی و دموکراتیک بروز داده است ضد کورد احزاب روژهه لات در توهم انسان خوب بودن  و اخلاقی بودن هستند غافل از انکه تعریف این انسان خوب را همان دیگری ایرانی ارائه و برای سلب کورد خوب بودن است و امروزه بحثی از اخلاقی بودن و مدنی بودن احزاب یا کادرهای انها هست، لزوما تضاد بین اخلاق شخصی و سیاسی نیست بلکه تضاد بین ایرانی خوب و کورد خوب است چون داور  و ذهینت داوی همان تصورات ایرانی است و با درونی شدن تصورات ایرانی در روسای احزاب روژهه لات،که آنها را خلع سلاح کرده است ضعف کورد بودن و اخلاق سیاسی کوردی را با اخلاق شخصی و انسان خوب بودن و دموکرات بودن توجیه می کنند در حالی که اخلاقی بودن و مدنی بودن روی دیگر سکه همان ایرانی بودن است چون ما قضاوت کوردی و ذهنیت کوردی برای داوری نداریم طبیعی است اگر کردار و منطق عمل ما طبق داوری وبرای تایید دیگری باشد، به جای کورد خوب، ایرانی خوب می شویم و چون درکی از این مسئله نداریم چه عمل کنندگان این چه مشاهده گران، ان را انسان خوب و اخلاقی بودن روسای احزاب می نامند غافل از اسارت در اخلاق ایرانی و عدم درک از کورد بودن است که شکل انتزاعی ان همان تضاد بین اخلاق سیاسی و اخلاق شخصی شده است. روژهه لات انسان خوب هستند اما کورد خوب نیستند باشور از انسان خوب بود طبق تعریف دیگری خارج شده است اما چون نه در جهت امر عام کوردی بلکه در جهت منافع جزئی حزبی و شخصی است نه تنها به کورد خوب بودن انتزاع نیافته اند از انسان خوب بودن نیز افتاده اند. باکور انسان خوب نیستند اما کورد خوب هستند به این معنی که درکی از اخلاق سیاسی که بسیار متفاوت از اخلاق شخصی هست، یافته اند. اکنون تضاد مطلقی بین انسان خوب وکورد خوب وجود دارد که گفتم انسان خوب همان دیگری خوب بودن است اما رنگ انسان خوب به ان داده اند. شاید روزگاری این تضاد از بین برود و انسان خوب همان شهروند خوب باشد اما اکنون انسان خوب بودن به درد تکایا یا خانواده می خورد اما به درد سیاست و دنیای حزبی نمی خورد به همین دلیل تنها معیار قضاوت کورد خوب یا همان اخلاق سیاسی است که در تضاد با انسان خوب است. احزاب روژهه لات انسان خوب هستند چندان که احزاب را به موسسه خیریه و انسان دوستی تبدیل کرده اند اما این نیاز سیاسی روژهه لات نیست. تعریف کورد خوب کار عقل جمعی است اما با توجبه ب منطق قومی خاورمیانه و سلطه دیگریها بر کورد، اگر واقعا کسی کورد خوب باشد، مطمئنا تمجید و ستایش دیگری را نخواهد داشت که افرین کوردها صلح طلب دموکرات ایرانی ..... . کورد خوب می تواند برای حفظ جان یک کورد هزاران دیگری را بکشد و از پشت خنجر بزند و خلاف وعده عمل کند و بین کردار و گفتار وی تضاد باشد اما انسان خوب که همان دیگری خوب است، برای اینکه نگویند بد است، برای اینکه دیگری را نکشد دهها کورد را به کشتن می دهد. برای مثال به پاسگاهی حمله نمی کند چون دموکرات و مدنی و انسان خوب است تا پاسگاه حمله می کند و دهها کورد را می کشد.

 

 

 

  • hersh qaderi. #هێرش_قادری 🔹🔸🔷 @HQADERI 🔷🔸🔹

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی