کورد، ایران و تاریخ

بازسازی تاریخ و هویت کورد در پرتو نقد عقل سیاسی مسلط ایرانی / تاریخی

کورد، ایران و تاریخ

بازسازی تاریخ و هویت کورد در پرتو نقد عقل سیاسی مسلط ایرانی / تاریخی

کورد، ایران و تاریخ

این وبلاگ به تعامل یا تقابل کورد و ایران و همچنین تقابل تاریخ با کورد - میترا خواهد پرداخت به این معنی که تاریخ با جوهر دین و فلسفه و عقل سیاسی ایران در ابتدا واکنشی در مقابل کنش سیاسی و فرهنگی کورد - میترا بود. تاریخ ایران و کرد چنان در هم تنیده شده اند که بررسی یکی بدون دیگری امکان پذیر نیست. در البته این تنیده شدن به معنی همگرایی و یا تعامل نیست بلکه از سنخ دیالکتیک است در عین تضاد امکان جدایی ان نیست اما دیالکتیک نیز نیست چون امکان ظهور سنتزی از این تقابل وجود ندارد این ارتباط از نوع ارتباط واقعیت یا امر نمادین با امر واقع است که در عین طرد امر واقع از سوی امر نمادین، بدون وجود ان امکانیتی نخواهد داشت. هویت کردی برای عقلانیت و تاریخ ایرانی چون امر واقعی بوده است که نظم نمادین ایرانی را با چالش مواجه کرده است در عین حال نظم نمادین ایرانی جز با نفی امر واقع کردی امکان تدوین و تثبیت نمی یافت.

از مشروعیت کاریزماتیک ملا مصطفی به مشروعیت وابستگی خارجی مسعود بارزانی

hersh qaderi. #هێرش_قادری 🔹🔸🔷 @HQADERI 🔷🔸🔹 | دوشنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۵:۳۳ ب.ظ


از مشروعیت کاریزماتیک ملا مصطفی نەمر در بعث به مشروعیت وابستگی خارجی مسعود بارزانی در دموکراسی وارونه باشور.

ملا مصطفی بارزانی جدا از مشروعیت عشیره و عرفانی خاندان خویش که در رهبر شدن وی نقش بسزایی داشت، دارای مشروعیت کاریزماتیک و مردمی بود چندان که شاید بسیاری از پیشمرگه ها حتی اگر درکی از کوردیت نداشتند، بخاطر ارادت قلبی به بارزانی نه مر، پیرو و جان فدای وی میشدند چندان که اگر از پیشمرگه سئوال میشد، زن و بچه ات را آواره و به اندازه دو سیخ کباب حقوق نمی گیری پس چرا...؟ در پاسخ می گفت تەنیا سەری مەلا خۆش بێت ئیتر هیچم ناوێت و می دیدیم که زندگی ملا مصطفی نەمر، تفاوت چندانی با زندگی پیشمرگه هایش نداشت.همچنین، مشروعیت کاریزماتیک و جنگی ملا مصطفی جدا از انتقادهای وارده که مانند همه جنبشهای دیگر کوردی دلیل شکستش در اشتباهات خویش بود، نقش بسزایی در پروسه جنبش کورد داشت. بعد از دوران صدام و حاکمیت نیمه مستقل کوردی، مسعود بارزانی از سویی مشروعیت قانونی و توافقی داشت از سوی دیگر مشروعیت مالی. منظور از مشروعیت مالی بخشش بودجه های عموی در راه حقوق حزبی برای جذب مشتری و کسب آرای مردم که منطق سایر احزاب چون یکیتی نیز بود در واقع دموکراسی در باشور وارونه بود به این معنی که دموکراسی در غرب، حکومتها در وابستگی مالی به مردم یا مالیات مردم، توسط مردم انتخاب و پاسخگوی مردم بودند اما در باشور، این مردم بودند که وابسته حقوق حکومت و لاجرم این مردم بودند که توسط احزاب حاکم با بخشش حقوق انتخاب یا خریداری می شدند بنابراین با وجود ظاهر آن نمی توان از مشروعیت دموکراتیک به معنای غربی آن سخنی راند. بعد از قطع بودجه و پایان دوران ریاست قانونی مسعود بارزانی، در واقع پایان مشروعیت قانونی، توافقی و مالی ایشان بود و در شدت یافتن ناله اعتراضات مردم و سخنگوی باواسطه آنان، گوران، بارزانی برای تثبیت بقا خویش و حزبش، به کسب مشروعیت بین المللی، یعنی چون شاه ایران، وابستگی خارجی روی آورد. سلاح ایشان در توجیه آن، حق تعیین سرنوشت و جذب حمایت بین المللی برای استقلال است که مبنای آن همان عصبیت حزبی و قدرت شخصی و منطق بقا عشیره است. اینکه روداو و کوردستا 24 از زاویه کسب حمایت بین المللی و یا بین المللی کردن کوردستان بر روی آن مانور و با طراحی سئوالات با پیش فرض مفاهیم اسطوره ایی، جواب دهندگان را در چهارچوب از پیش طراحی شده گرفتار می کنند، و در پس مفاهیم اسطوره ای در خدمت خدمتگزاری حزبی هستند، بیانگر واقعیت سازی این شبکه ها است نه بازتاب دادن واقعیت و واقعیت همان منطق بقا عشیره و قدرت شخصی است که در فقدان مشروعیت قانونی و مردمی به دلیل ضعف مدیریت اقتصادی، سعی در کسب مشروعیت بین المللی برای تثبیت قدرت خویش دارد که از میوه های آن توافق موصل بود که نه توافق یک دولت یا ملت با دولتهای دیگر بلکه توافق یک حزب و شخص با دولتهای دیگر بود. در سیاست، منعی بر منافع شخصی و قدرت طلبی نیست و در ظاهر با وجود نیت شخصی در پشت این امر، در کسب مشروعیت بین المللی برای مسئله کورد و پیشبرد مسئله استقلال که منفعتی عمومی است نقش مثبتی دارد که جای تقدیر است اما به این سادگی نیست چون نه بارزانی درک سرباز ساده ایی چون شاه را دارد که از این امر در جهت امر کلی و منافع ملی و ارزشهای آن استفاده کند نه منطق پلورال حزبی کوردستان برخلاف قدرت تک بعدی ایران اجازه آن را می دهد و ضمن اینکه در آینده باید منتظر تبعات خطرناک آن باشیم. گسست مشروعیت داخلی و قانونی و گذار به وابستگی بیرونی باعث گرایش بیشتر به دیکتاتوری و پاسخگو نبودن به مردم میشود و حتی شاید نیازی به دموکراسی وارونه نیز نداشته باشد. بنایراین با توجه به حاکمیت منطق امارت و عشیره در لباس حزب در باشور و نظم ذاتا پلورال کورد، این مسیر کسب مشروعیت بین المللی نه به حاکمیت قدرتمند و ملی چون شاه ایران بلکه به بازتولید امارت گرایی و گسست هرچه بیشتر از دولت و مولفه های آن چون حاکمیت و هویت ملی میشود ضمن آنکه چون شاه ایران دموکراسی نیم بنده و وارونه باشور را نیز به کلی نابود و سیستم تواق حزبی به رقابت شدید حزبی و وابستگی دیگر احزاب رقیب به قدرتهای بیرونی و تقلید از منطق پارتی در بازتولید امارت گرایی میشود که در افق آن، مفاهیم کلی چون استقلال و دولت کوردی چیزی جز سرابی بیش نخواهد بود. باید خارج از عشق و کین حزبی و فراتر از مدح و ستایش ژورنالیستی و مفاهیم اسطوره ایی شبکه های انحصاری، با ابداع مفاهیم سیاسی و از زاویه فکر و وجدان کوردی به نقد منطق احزاب پرداخت که این کار در خلا صورت نخواهد گرفت و خلا، تمامی نقد و ستایشها را در چاه ویل دیگر احزاب خواهد انداخت. #هێرش_قادری


🔹🔸🔷 @HQADERI 🔷🔸🔹

  • hersh qaderi. #هێرش_قادری 🔹🔸🔷 @HQADERI 🔷🔸🔹

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی